معنی مستمری بگیر

حل جدول

مستمری بگیر

مواجب بگیر


حقوق‌بگیر- مستمری بگیر

مواجب‌بگیر


مواجب بگیر

حقوق بگیر، مستمری بگیر


مستمری بگیر نقص عضو

از کار افتاده


مستمری

راتب

ورستاد

فارسی به انگلیسی

مستمری‌ بگیر

Annuitant, Pensioner

فارسی به عربی

لغت نامه دهخدا

مستمری

مستمری. [م ُ ت َ م ِرْ ری](ص نسبی، اِ) آنچه به کسی از نقد یا جنس بطور استمرار ماهانه و یا سالانه دهند.(ناظم الاطباء). وظیفه. راتبه. راتب. ورستاد. حقوق: ارقام مناصب، خواه به مهری که در نزد مهرداران ضبط است می رسیده یا نمی رسیده. رسوم مستمری خود را اخذ می نموده اند.(تذکرهالملوک ص 26).
- مستمری خوار، مستمری خور. وظیفه بگیر.
- مستمری گیر، وظیفه بگیر.

مستمری. [م ُ ت َ](ع ص) نعت فاعلی از استمراء. رجوع به استمراء شود.


بگیر

بگیر. [ب ُ] (اِ) بگیز. بکیر. فلوس. خیار شنبر. (ناظم الاطباء). رجوع به بکیر شود.

فرهنگ معین

بگیر بگیر

(بِ. بِ) (اِمر.) بازداشت عده ای از مردم، توقیف افراد بسیار.

فرهنگ عمید

مستمری

حقوق و مواجب دائمی و همیشگی، ماهیانه،

فرهنگ فارسی آزاد

مستمری

مُستَمِرّی، اصطلاحی فارسی و به معنای مقرری مالی است که به طور مرتب و دائم به فردی پرداخت می گردد،

واژه پیشنهادی

مستمری

راستاد

فرهنگ فارسی هوشیار

بگیر بگیر

(اسم) توقیف افراد بسیار بازداشت عده ای از مردم.

معادل ابجد

مستمری بگیر

982

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری